معنی indefensible به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˌɪndɪˈfensəbl ˌɪndɪˈfensəbl

معنی

adjective

غیرقابل‌دفاع، غیرقابل‌بهانه‌جویی، تصدیق‌نکردنی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد indefensible

adjective inexcusable

Synonyms: bad, faulty, inexpiable, insupportable, unforgivable, unjustifiable, unpardonable, untenable, unwarrantable, wrong

Antonyms: defensible, excusable, justifiable, justified

ارجاع به لغت indefensible

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «indefensible» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/indefensible

لغات نزدیک indefensible

- indefeasible
- indefectible
- indefensible
- indefinable
- indefinite

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return