امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Independent

ˌɪndəˈpendənt ˌɪndəˈpendənt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    independents
  • صفت تفضیلی:

    more independent
  • صفت عالی:

    most independent

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective B2
مستقل، خودمختار، دارای قدرت مطلقه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- an independent country
- کشور مستقل
- She wants to be independent of her parents.
- او می‌خواهد از والدینش مستقل باشد.
- The company hired independent auditors.
- شرکت حسابرسان مستقلی را به کار گرفت.
- She is independent in her thinking.
- او در تفکر متکی به خویش است.
- to become independent
- مستقل شدن
- an independent retail store
- مغازه‌ی خرده‌فروشی خودگردان
- two party-affiliated newspapers and three independent ones
- دو روزنامه‌ی وابسته به حزب و سه روزنامه‌ی ناوابسته (مستقل)
- an independent voter
- رأی‌دهنده‌ی ناوابسته (به احزاب یا دسته‌ها)
- He is one of the independents who may vote for our party.
- او یکی از نمایندگان ناوابسته است که ممکن است به سود حزب ما رأی بدهد.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
adjective
(شخص یا شرکت) خودباش
adjective
نماینده‌ی منفرد، داوطلب منفرد، آدم ناوابسته
adjective
مختار، خودگردان، متکی به خود، خودکفا، خودبسنده
noun
(i بزرگ - انگلیس - سده‌ی هفدهم) جزو فرقه‌ی خودباش گرایان (که طرفدار استقلال کلیساهای هر محل بودند)، وابسته به استقلال طلبان کلیسایی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد independent

  1. adjective liberated, free
    Synonyms: absolute, autarchic, autarchical, autonomous, freewheeling, individualistic, nonaligned, nonpartisan, on one’s own, self-contained, self-determining, self-governing, self-reliant, self-ruling, self-sufficient, self-supporting, separate, separated, sovereign, unaided, unallied, unconnected, unconstrained, uncontrolled, unregimented
    Antonyms: dependent, subordinate, subservient

Collocations

  • be independent of

    مستقل بودن از، آزاد بودن از، خودباش بودن

  • independent of

    جدا از، سوای، علیرغم، فارغ از، مستقل از

ارجاع به لغت independent

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «independent» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/independent

لغات نزدیک independent

پیشنهاد بهبود معانی