معنی indistinguishable به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˌɪndɪˈstɪŋɡwɪʃəbl ˌɪndɪˈstɪŋɡwɪʃəbl

آخرین به‌روزرسانی: ۱۳ آذر ۱۴۰۲

صفت تفضیلی:
more indistinguishable
صفت عالی:
most indistinguishable

معنی

adjective

غیر قابل تشخیص، تمیز ندادنی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد indistinguishable

adjective alike

Synonyms: duplicate, equivalent, identic, identical, like, same, tantamount, twin

Antonyms: different, distinguishable, unalike, unlike

ارجاع به لغت indistinguishable

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «indistinguishable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/indistinguishable

لغات نزدیک indistinguishable

- indistinct
- indistinctive
- indistinguishable
- indite
- indium

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return