امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Indoctrinate

ɪnˈdɑːktrəneɪt ɪnˈdɒktrəneɪt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

verb - transitive
آموختن، تلقین کردن، آغشتن، اشباع کردن، تعالیم مذهبی یا حزبی را آموختن به

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- They indoctrinate young people with subversive ideologies.
- آنان مرام‌های ویرانگر به جوانان تلقین می‌کنند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد indoctrinate

  1. verb brainwash
    Synonyms: break down, convince, drill, ground, imbue, implant, inculcate, influence, initiate, instill, instruct, plant, program, school, teach, train, work over
    Antonyms: leave alone, neglect

ارجاع به لغت indoctrinate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «indoctrinate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/indoctrinate

لغات نزدیک indoctrinate

پیشنهاد بهبود معانی