امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Infarct

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
پزشکی ناحیه‌ای که در اثر وقفه گردش خون در رگ بافت‌های آن مرده باشد، دچار انفارکتوس

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد infarct

  1. noun Localized necrosis resulting from obstruction of the blood supply
    Synonyms: infarction

ارجاع به لغت infarct

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «infarct» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/infarct

لغات نزدیک infarct

پیشنهاد بهبود معانی