معنی infinitude به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ɪnˈfɪnɪtjuːd ɪnˈfɪnɪtjuːd

معنی و نمونه‌جمله

( infinity ) ابدیت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- the infinitude of the space

- بیکرانی فضا

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد infinitude

noun The quality of being infinite; without bound or limit

Synonyms: boundlessness, endlessness, vastness, infiniteness, unboundedness, limitlessness

ارجاع به لغت infinitude

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «infinitude» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/infinitude

لغات نزدیک infinitude

- infinitival
- infinitive
- infinitude
- infinity
- infirm

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return