امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Inflectional

    ɪnˈflekʃnəl ɪnˈflekʃnəl
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    adjective
    (دستورزبان) صرفی، تصریفی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    - inflectional suffix
    - پسوند صرفی
    adjective
    وابسته به زبان‌های تصریفی
    - Greek and Latin are inflectional languages.
    - یونانی و لاتین زبان‌های صرفی هستند.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد inflectional

    1. adjective Characterized by inflections indicating grammatical distinctions
      Antonyms: derivational

    ارجاع به لغت inflectional

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «inflectional» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/inflectional

    لغات نزدیک inflectional

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند