امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Inflexibly

    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adverb
    به‌طور غیر قابل انعطاف، به‌طور غیر قابل تغییر، سختگیرانه، با کله‌شقی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    - I was inflexibly opposed to a marriage by force.
    - به‌طور غیر قابل انعطاف با ازدواج اجباری مخالف بودم.
    - Miss Graves remained inflexibly unconvinced.
    - خانم گریوز با کله‌شقی متقاعد نشد.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد inflexibly

    1. adverb rigidly
      Synonyms: unalterably, unchangeably, firmly, obstinately

    ارجاع به لغت inflexibly

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «inflexibly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/inflexibly

    لغات نزدیک inflexibly

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند