امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Infold

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

verb - transitive
پیچیدن، پوشاندن، در برداشتن، در بر گرفتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد infold

  1. verb to cover completely and closely, as with clothing or bandages
    Synonyms:
    wrap envelop enfold swathe enwrap wrap-up swaddle roll invest
  1. verb to surround and cover completely so as to obscure
    Synonyms:
    wrap cover envelop veil shroud cloak clothe enfold enwrap invest enshroud

ارجاع به لغت infold

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «infold» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/infold

لغات نزدیک infold

پیشنهاد بهبود معانی