امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Inharmony

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
ناموزونی، ناهماهنگی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد inharmony

  1. noun A state of disagreement and disharmony
    Synonyms: conflict, clash, confrontation, contention, difference, difficulty, disaccord, discord, discordance, dissension, dissent, dissentience, dissidence, dissonance, faction, friction, schism, strife, variance, war, warfare

ارجاع به لغت inharmony

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «inharmony» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/inharmony

لغات نزدیک inharmony

پیشنهاد بهبود معانی