امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Inner Child

ˌɪnər ˈtʃaɪld ˌɪnə ˈtʃaɪld
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    inner children

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
کودک درون (جنبه‌ای از شخصیت انسان که نمایانگر تجربیات، احساسات و نیازهای کودکانه‌ی فرد است)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- Art can be a powerful way to express the feelings of your inner child.
- هنر می‌تواند راهی قدرتمند برای بیان احساسات کودک درون شما باشد.
- She often connects with her inner child during creative activities.
- او اغلب درطول فعالیت‌های خلاقانه با کودک درون خود ارتباط برقرار می‌کند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد inner child

  1. noun a concept in psychology that represents the childlike aspect of a person's psyche. It embodies the emotions, memories, and experiences from one's childhood, including both positive and negative aspects

ارجاع به لغت inner child

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «inner child» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ بهمن ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/inner-child

لغات نزدیک inner child

پیشنهاد بهبود معانی