امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Innocently

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adverb B2
حقوق از روی بی‌گناهی، با بی‌گناهی، بی‌گناهانه
- The lawyer says that his client was acting innocently.
- وکیل می‌گوید که موکلش از روی بی‌گناهی رفتار کرده است.
- After the jury announces him innocently, Alston's happy hug his Attorney Russ peduncle - Harding.
- پس از اینکه هیئت منصفه او را بی‌گناه اعلام کرد، آلستون با خوشحالی وکیل خود (راس پدانکل - هاردینگ) را در آغوش گرفت.
adverb
معصومانه
- "Something wrong?" he asks a little too innocently.
- کمی بیش‌ازحد معصومانه می‌پرسد: «اتفاقی افتاده؟»
- Her relationship with a married colleague started innocently enough.
- رابطه‌اش با یک همکار متأهل به اندازه‌ی کافی معصومانه شروع شد. [تقصیری در آغاز این رابطه نداشت]
adverb
به‌طور بی‌شیله‌پیله، از روی سادگی، کودک‌مآبانه
- He smiled at her innocently.
- از روی سادگی به او لبخند زد.
- Think innocently and justly.
- به‌طور بی‌شیله پیله و منصفانه بیندیشید.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد innocently

  1. adverb without guilt
    Synonyms: kindly, politely, naively

لغات هم‌خانواده innocently

ارجاع به لغت innocently

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «innocently» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/innocently

لغات نزدیک innocently

پیشنهاد بهبود معانی