امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Inquiring

ɪnˈkwaɪrɪŋ ɪnˈkwaɪərɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    inquired
  • شکل سوم:

    inquired
  • سوم‌شخص مفرد:

    inquires

معنی

adverb
(ذهن، نگاه) جست‌وجوگر، کنجکاو

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد inquiring

  1. adjective wondering, curious
    Synonyms: analytical, catechistic, doubtful, examining, fact-finding, heuristic, inquisitive, interested, interrogative, investigative, investigatory, nosy, outward-looking, probing, prying, questioning, quizzical, searching, Socratic, speculative, studious
    Antonyms: disinterested, incurious, unskeptical

ارجاع به لغت inquiring

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «inquiring» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/inquiring

لغات نزدیک inquiring

پیشنهاد بهبود معانی