امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Insanely

    ɪnˈseɪnli ɪnˈseɪnli
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    adverb
    دیوانه‌وار، به‌ طور جنون‌آمیز

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری
    - They sometimes gabbled insanely.
    - گاهی اوقات دیوانه‌وار وراجی می‌کردند.
    - She was insanely mad.
    - به‌طور جنون‌آمیزی عصبانی بود.
    adverb
    به‌ شدت
    - She gets insanely jealous if he looks at another woman.
    - وقتی شوهرش به خانمی دیگر نگاه می‌کند، به شدت حسادت می‌کند.
    - She giggled insanely.
    - به‌ شدت خندید.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد insanely

    1. adverb extremely
      Synonyms: crazily, ferociously, fiercely, furiously, idiotically, irrationally, stupidly, violently, wildly

    ارجاع به لغت insanely

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «insanely» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/insanely

    لغات نزدیک insanely

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی