ترجمه و بهبود متون فارسی و انگلیسی با استفاده از هوش مصنوعی (AI)

Instead

ɪnˈsted ɪnˈsted
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adverb A2
    در عوض، به جای
    • - I wanted to cry but laughed instead!
    • - می‌خواستم گریه کنم ولی به جایش خندیدم!
    • - He sent his son instead of coming himself.
    • - او به جای اینکه خودش بیاید، پسرش را فرستاد.
    • - He takes raisins instead of sugar.
    • - او به جای شکر کشمش می‌خورد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد instead

  1. adverb alternatively
    Synonyms: alternately, alternative, as a substitute, in lieu, in place of, in preference, on behalf of, on second thought, preferably, rather, rather than

Collocations

ارجاع به لغت instead

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «instead» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ تیر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/instead

لغات نزدیک instead

پیشنهاد بهبود معانی