امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Insularity

ˌɪnsəˈlerəti ˌɪnsjʊˈlærɪti
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
جزیره بودن، انزوا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد insularity

  1. noun The state of being isolated or detached
    Synonyms: insulation, insularism, detachment

ارجاع به لغت insularity

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «insularity» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/insularity

لغات نزدیک insularity

پیشنهاد بهبود معانی