امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Interbreed

ˌɪnt̬ərˈbriːd ˌɪntəˈbriːd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adverb
نژادهای مختلف را با هم پیوند کردن، اصلاح نژاد کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد interbreed

  1. verb Breed animals or plants using parents of different races and varieties
    Synonyms: cross, hybridize, crossbreed, hybridise, mix

ارجاع به لغت interbreed

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «interbreed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/interbreed

لغات نزدیک interbreed

پیشنهاد بهبود معانی