امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Intercessor

ˌɪntərˈsesər ˌɪntəˈsesə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
میانجی، پادرمیان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد intercessor

  1. noun mediator
    Synonyms: negotiator, arbitrator, judge

ارجاع به لغت intercessor

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «intercessor» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/intercessor

لغات نزدیک intercessor

پیشنهاد بهبود معانی