امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Intermixture

ˌɪntəˈmɪkst͡ʃər ˌɪntəˈmɪkst͡ʃə
آخرین به‌روزرسانی:
ذخیره در لغات برگزیده

معنی

noun
اختلاط، امتزاج

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد intermixture

  1. noun the act of mixing together
    Synonyms:
    mixture mixing mix admixture commixture
  1. noun any foodstuff made by combining different ingredients
    Synonyms:
    mixture concoction

ارجاع به لغت intermixture

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «intermixture» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/intermixture

لغات نزدیک intermixture

پیشنهاد بهبود معانی