امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Introverted

ˈɪntrəvɜrːt̬ɪd ˈɪntrəvɜːtɪd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
روان‌پزشکی سلامت روان درون‌گرا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- His teachers perceived him as shy and introverted.
- معلمانش او را خجالتی و درون‌گرا می‌دانستند.
- They targeted rather introverted and socially inept individuals.
- آن‌ها افراد نسبتاً درون‌گرا و از نظر اجتماعی ناتوان را هدف قرار دادند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد introverted

  1. adjective reserved
    Synonyms: bashful, cautious, close-mouthed, cold, collected, cool, demure, introspective, modest, offish, quiet, reclusive, restrained, secretive, shy, soft-spoken, solitary, standoffish, uncommunicative, withdrawn

ارجاع به لغت introverted

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «introverted» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/introverted

لغات نزدیک introverted

پیشنهاد بهبود معانی