امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Intumescence

ˌɪntjuːˈmesns ˌɪntjuːˈmesns
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

noun
آماس، ورآمدگی، فراخی‌شدگی، کف‌کردگی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
noun
اندام آماسیده
noun
غده، آمو
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد intumescence

  1. noun Swelling up with blood or other fluids (as with congestion)
    Synonyms: intumescency
  2. noun The increase in volume of certain substances when they are heated (often accompanied by release of water)
    Synonyms: intumescency, swelling

ارجاع به لغت intumescence

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «intumescence» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/intumescence

لغات نزدیک intumescence

پیشنهاد بهبود معانی