امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Invariant

American: ˌɪnˈveriənt British: ɪnˈveəriənt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun adjective
غیرمتنوع، یکسان، ثابت، نامتغیر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- invariant factor
- سازه‌ی پایا، عامل پایدار
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد invariant

  1. adjective Having no change or variation
    Synonyms: same, changeless, constant, unvarying, equable, even, invariable, regular, steady, unchanging, uniform

ارجاع به لغت invariant

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «invariant» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/invariant

لغات نزدیک invariant

پیشنهاد بهبود معانی