معنی IPC به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

توضیحات

IPC مخفف عبارت The International Paralympic Committee است.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

abbreviation acronym noun uncountable

ورزش کمیته‌ی بین‌المللی پارالمپیک

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- The IPC organizes and oversees the Paralympic games.

- کمیته‌ی بین‌المللی پارالمپیک، سازماندهی و نظارت بر بازی‌های پارالمپیک را برعهده دارد.

- The IPC works to promote and develop Paralympic sports worldwide.

- کمیته‌ی بین‌المللی پارالمپیک، برای ترویج و توسعه‌ی ورزش‌های پارالمپیکی در سراسر جهان فعالیت می‌کند.

- The IPC remembers Siamand Rahman as a pioneer for his sport.

- کمیته‌ی بین‌المللی پارالمپیک، از سیامند رحمان به عنوان پیشگامی در ورزش خود یاد می‌کند.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت IPC

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «IPC» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ipc

لغات نزدیک IPC

- ip address
- ipa
- IPC
- ipecac
- ipecacuanha

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

خاد خارج ازوصف خانه جنبا خانه شطرنج خاورسوی خاکروبه گردآوری کردن خاکسترگر خاکشیر مرتع ختام ختم گزاردن خدمت دوسره خراب نکردنی خرابی تدریجی خراشاندن با آلت زبر خراشاندن پوست خراشنده کردن خراشگذاری خراشیدگی بر پوست درخت خرامشگاه خرخنده کردن خرده زارع خز سمور آبی خزانگر خزدست خزه مردابی خسباندن خسپاندن تخم خسپانگر خشک افتادن خشک انداختن خصوصی کردن خط ترازنما درنمودار خط دو راهی خطاگونه خطگذار