امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Iridium

    ɪˈrɪdiəm ɪˈrɪdiəm
    آخرین به‌روزرسانی:

    توضیحات

    نماد: Ir

    عدد اتمی: 77

    جرم اتمی: 192.22

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun uncountable
    شیمی عنصر شیمیایی ایریدیم، عنصر ایریدیم
    لیست لغات شیمی در انگلیسی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    - The satellite's components were made of iridium.
    - اجزای این ماهواره از ایریدیم ساخته شده بود.
    - Iridium is one of the rarest elements on Earth.
    - عنصر ایریدیم یکی از نادرترین عناصر روی زمین است.
    - Iridium can withstand extreme temperatures and corrosion.
    - ایریدیم می‌تواند در برابر دماهای بیش‌ازحد بالا و خوردگی مقاومت کند.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد iridium

    1. noun a heavy brittle metallic element of the platinum group; used in alloys; occurs in natural alloys with platinum or osmium

    ارجاع به لغت iridium

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «iridium» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/iridium

    لغات نزدیک iridium

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    خط شیار خفت عقل خلع کسوت کردن خلوت شکنی خم کردنی خموشگری کردن خمیده شدن خوابکی بودن خواهکاره خود بزرگ شمار خود را خفیف کردن خود پدافند خودآئینی خودآموز خوداتکا خودانگیزانه خودایمن خودپوش خودپیشاوری خوراک پیک نیک خورشید ماهی خورگرفت کردن خوش آمدگری خوش بنیه گی خوشبینی گرایی خوشکامساز خون روش داشتن خونخوار شدن خونرنگزا خیره چشمی خیززدن خیزش موشک