امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Irish

    ˈaɪrɪʃ ˈaɪərɪʃ
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی

    noun adjective
    ایرلندی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد irish

    1. noun The Celtic language of Ireland
      Synonyms: Irish people, irish-gaelic
    2. noun Whiskey made in Ireland chiefly from barley
      Synonyms: irish whiskey, Irish whisky
    3. adjective
      Synonyms: celtic, hibernian, gaelic, goidelic, old-irish, middle-irish, from the old sod

    Collocations

    • the irish

      ایرلندی‌ها، مردمان ایرلند

    Idioms

    ارجاع به لغت irish

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «irish» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/irish

    لغات نزدیک irish

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    خط شیار خفت عقل خلع کسوت کردن خلوت شکنی خم کردنی خموشگری کردن خمیده شدن خوابکی بودن خواهکاره خود بزرگ شمار خود را خفیف کردن خود پدافند خودآئینی خودآموز خوداتکا خودانگیزانه خودایمن خودپوش خودپیشاوری خوراک پیک نیک خورشید ماهی خورگرفت کردن خوش آمدگری خوش بنیه گی خوشبینی گرایی خوشکامساز خون روش داشتن خونخوار شدن خونرنگزا خیره چشمی خیززدن خیزش موشک