امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Irrepressible

ˌɪrɪˈpresəbl ˌɪrɪˈpresəbl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
جلوگیری‌نکردنی، منع‌ناپذیر، غیرقابل‌جلو گیری، خوابانده‌نشدنی، مطیع‌نشدنی، سرکش

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد irrepressible

  1. adjective effervescent, vivacious
    Synonyms: boisterous, bubbling, buoyant, ebullient, enthusiastic, insuppressible, rebellious, rhapsodical, tumultous/tumultuous, unconstrained, uncontainable, uncontrollable, unmanageable, unquenchable, unrestrainable, unrestrained, unruly, unstoppable
    Antonyms: depressed, despondent, grave, hopeless, serious

ارجاع به لغت irrepressible

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «irrepressible» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/irrepressible

لغات نزدیک irrepressible

پیشنهاد بهبود معانی