امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Isolation

ˌaɪsəˈleɪʃn ˌaɪsəˈleɪʃn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    isolations

توضیحات

همچنین در معنای سوم می‌توان از isolation exercise به‌جای isolation استفاده کرد.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable C1
انزوا، کناره‌گیری، تنهایی، گوشه‌گیری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- Isolation can have a profound impact on mental health.
- گوشه‌گیری می‌تواند تأثیر عمیقی بر سلامت روان داشته باشد.
- living in isolation
- زندگی کردن در انزوا
noun uncountable C2
مجزا، جدایی، ایزوله
- an isolation ward in a hospital
- بخش ایزوله در بیمارستان
- Her isolation from the group made her feel lonely.
- جدایی او از گروه باعث شد که احساس تنهایی کند.
noun countable
ورزش تمرین ایزوله (یک گروه عضلانی خاص را هدف قرار می‌دهد.)
- He included an isolation in his routine to focus on his biceps.
- او برای تمرکز روی عضله‌ی دوسر خود یک تمرین ایزوله را در برنامه‌اش گنجاند.
- The athlete incorporated an isolation exercise to target specific muscle groups.
- این ورزش‌کار یک تمرین ایزوله را برای هدف قرار دادن گروه‌های عضلانی خاص جا داد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد isolation

  1. noun seclusion
    Synonyms: aloneness, aloofness, beleaguerment, concealment, confinement, desolation, detachment, exile, hiding, monkhood, privacy, privateness, quarantine, reclusion, reclusiveness, remoteness, retreat, seclusiveness, segregation, sequestration, solitude, withdrawal

لغات هم‌خانواده isolation

ارجاع به لغت isolation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «isolation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/isolation

لغات نزدیک isolation

پیشنهاد بهبود معانی