امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Jagged

ˈdʒæɡɪd ˈdʒæɡɪd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    jaggeder
  • صفت عالی:

    jaggedest

معنی و نمونه‌جمله‌ها

دندانه‌دار، ناهموار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- the jagged edge of a saw
- لبه‌ی تیز و گوشه‌دار اره
- a jagged rock
- صخره‌ی ناهموار
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد jagged

  1. adjective ragged, notched
    Synonyms: asperous, barbed, broken, cleft, craggy, denticulate, harsh, indented, irregular, pointed, ridged, rough, rugged, scabrous, serrated, snaggy, spiked, toothed, uneven, unlevel, unsmooth
    Antonyms: even, smooth

ارجاع به لغت jagged

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «jagged» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/jagged

لغات نزدیک jagged

پیشنهاد بهبود معانی