امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Jamboree

    ˌdʒæmbəˈriː ˌdʒæmbəˈriː
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی

    noun
    جمبوری، مجمع پیشاهنگان، خوشی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد jamboree

    1. noun noisy celebration
      Synonyms: bash, blowout, ceremony, convention, festival, gathering, hoopla, jubilee, party, rally, revelry, shindig, wingding

    ارجاع به لغت jamboree

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «jamboree» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/jamboree

    لغات نزدیک jamboree

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return