امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Jannock

ˈdʒænək ˈdʒanək
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
انگلیسی بریتانیایی غذا و آشپزی جاناک (نوعی نان مسطح که از آرد جو درست می‌شود)
- My grandma used to make jannocks for us every Sunday.
- مادربزرگم هر یکشنبه برای ما جاناک درست می‌کرد.
- We ran out of bread, so I decided to bake some jannocks instead.
- نان ما تمام شد، بنابراین تصمیم گرفتم به جای آن چند جاناک بپزم.
adjective informal
انگلیسی بریتانیایی روراست، رک‌وراست، بی‌شیله‌پیله (شخص یا رفتار)
- Despite the challenges he faced, John always remained jannock in his dealings
- علی‌رغم چالش‌هایی که با آن روبه‌رو بود، جان در طرز رفتارش همیشه روراست بود.
- He made a jannock decision.
- او تصمیمی بی‌شیله‌پیله گرفت.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت jannock

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «jannock» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/jannock

لغات نزدیک jannock

پیشنهاد بهبود معانی