امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Jazz

dʒæz dʒæz
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - intransitive uncountable A2
موسیقی جاز، سروصدا، فریب، نشاط، جاز نواختن
- a jazz orchestra
- ارکستر جاز
- to jazz a motor
- موتور را تند کردن
- to jazz up the room with some bright red curtains
- با پرده‌ی قرمز روشن اتاق را با روح کردن
- The young people jazzed around in the hall.
- جوانان با شور و نشاط در تالار می‌گشتند.
- He talked to us about stamp collecting and all that jazz.
- او درباره‌ی گرد‌آوری تمبر و این جور چیزها برایمان صحبت کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد jazz

  1. noun style of music
    Synonyms: bebop, blues, boogie, boogie-woogie, Dixieland, fusion jazz, hot jazz, improvisational music, jive, ragtime, swing

Idioms

ارجاع به لغت jazz

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «jazz» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/jazz

لغات نزدیک jazz

پیشنهاد بهبود معانی