امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Jeering

    ˈdʒɪrɪŋ ˈdʒɪərɪŋ
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • گذشته‌ی ساده:

      jeered

    • شکل سوم:

      jeered

    • سوم‌شخص مفرد:

      jeers

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    adjective
    (معمولاً توأم با فریاد و با صدای بلند) مسخره‌کننده، توهین‌کننده، اهانت‌کننده، هو کننده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
    - a jeering crowd
    - جمعیتی هو کننده
    - Her speech was disrupted by a jeering group of protesters at the front of the crowd.
    - سخنرانی‌اش در مقابل جمعیت، توسط گروهی از معترضان توهین‌کننده به‌هم خورد.
    noun uncountable
    (معمولاً توأم با فریاد و با صدای بلند) تمسخر، اهانت، استهزا، هو
    - I shouted to be heard above the jeering of my colleagues.
    - فریاد زدم تا در بین صدای تمسخر همکارانم، صدای من شنیده شود.
    - loud jeering
    - استهزا با صدای بلند
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد jeering

    1. adjective mocking
      Synonyms: raucous, taunting, scornful, yelling

    ارجاع به لغت jeering

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «jeering» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/jeering

    لغات نزدیک jeering

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی