امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Jiff

dʒɪf ˈdʒɪf
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

( jiffy ) یک آن، یک لحظه، یک دم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد jiff

  1. noun A very brief time
    Synonyms: crack, flash, instant, minute, moment, second, trice, twinkle, twinkling, wink, jiffy, tick

ارجاع به لغت jiff

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «jiff» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/jiff

لغات نزدیک jiff

پیشنهاد بهبود معانی