امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Jingle

ˈdʒɪŋɡl ˈdʒɪŋɡl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    jingled
  • شکل سوم:

    jingled
  • سوم‌شخص مفرد:

    jingles
  • وجه وصفی حال:

    jingling
  • شکل جمع:

    jingles

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - intransitive adverb
صدای جرنگ‌جرنگ، طنین زنگ، جرنگ‌جرنگ کردن، طنین زنگ ایجاد کردن، جرنگیدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- the jingle of small bells
- جرینگ‌جرینگ زنگوله‌ها
- The jingle of the verse he was reading.
- آهنگ تکراری در شعری که او می‌خواند.
- He composes jingles for T.V. advertising.
- او برای آگهی‌های تلویزیونی آهنگ تبلیغاتی می‌سازد.
- When he moved, keys jingled in his pocket.
- وقتی که تکان می‌خورد دسته‌کلیدها در جیبش جرنگ‌جرنگ می‌کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد jingle

  1. verb make metallic clinking noise
    Synonyms: chime, chink, chinkle, clamor, clang, clatter, clink, ding, jangle, rattle, reverberate, ring, sound, tingle, tinkle, tintannabulate

ارجاع به لغت jingle

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «jingle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/jingle

لغات نزدیک jingle

پیشنهاد بهبود معانی