امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Jog

dʒɑːɡ dʒɒɡ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    jogged
  • شکل سوم:

    jogged
  • سوم‌شخص مفرد:

    jogs
  • وجه وصفی حال:

    jogging

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive verb - intransitive adverb
آهسته دویدن، جلو آمدگی یا عقب‌رفتگی، به اریکه، بی‌قاعدگی، هل دادن، تنه زدن به

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- I will jog you with my elbow when it's time to go.
- هنگام رفتن که فرا برسد با آرنج به تو خواهم زد.
- I jogged the reins and the horse started up.
- افسار را تکان دادم و اسب شروع به حرکت کرد.
- He tied a string on his finger to jog his memory.
- برای یادآوردی نخی را به دور انگشت خود بست.
- A boy jogs the race horse around the track.
- پسری اسب مسابقه را دور زمین می‌دواند.
- I jog three miles every day.
- من روزی سه مایل می‌دوم.
- From then on her life jogged peacefully along.
- از آن به بعد زندگانی او با آرامش پیش می‌رفت.
- The fleet jogged along before a moderate wind.
- ناوگان همراه باد ملایمی به طور یکنواخت در حرکت بود.
- As he ran, his revolver jogged against his hip.
- همان‌طور که می‌دوید هفت‌تیرش روی باسنش بالا و پایین می‌جهید.
- The officer gave the sleeping guard a jog.
- افسر، نگهبان خواب را با تکان بیدار کرد.
- Coffee gave my memory a jog.
- قهوه حافظه‌ی مرا تکان داد (راه انداخت).
- a three-mile jog
- یک دو سه میلی
- Jogging is a good sport.
- دویدن ورزش خوبی است.
- Here the road jogs to the left.
- در اینجا راه به چپ می‌پیچد.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد jog

  1. verb activate, push
    Synonyms: agitate, arouse, bounce, dig, hit, jab, jar, jerk, jiggle, joggle, jolt, jostle, jounce, nudge, press, prod, prompt, punch, remind, rock, shake, shove, stimulate, stir, suggest, whack
    Antonyms: repress
  2. verb run for recreation
    Synonyms: amble, canter, dash, dogtrot, lope, pace, sprint, trot

ارجاع به لغت jog

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «jog» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/jog

لغات نزدیک jog

پیشنهاد بهبود معانی