امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Joggle

ˈdʒɑːɡl ˈdʒɒɡl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun verb - transitive adverb
بند، بریدگی اجر و امثال آن برای جلوگیری از لغزش، تیزی یا شکاف اجر و چوب و غیره، بند زدن، میخ زدن، به‌هم جفت کردن دو چیز، تکان‌تکان خوردن، متصل کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد joggle

  1. verb To cause to move to and fro with short, jerky movements
    Synonyms: jiggle, shake
  2. verb Move to and fro
    Synonyms: jiggle, wiggle, shake
  3. noun A fastener that is inserted into holes in two adjacent pieces and holds them together
    Synonyms: dowel, dowel pin
  4. noun A slight irregular shaking motion
    Synonyms: jiggle

ارجاع به لغت joggle

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «joggle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/joggle

لغات نزدیک joggle

پیشنهاد بهبود معانی