امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Jointly

ˌdʒɔɪntli ˈdʒɔɪntli
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adverb C1
مشترکاً، باهم، پیوسته

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- We bought it jointly.
- آن را به‌صورت مشترک خریدیم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد jointly

  1. adverb as one
    Synonyms: accordingly, agreeably, alike, arm in arm, coincidentally, collectively, combined, companionably, concomitantly, concurrently, conjointly, connectedly, cooperatively, en masse, hand in glove, hand in hand, harmoniously, in a group, in common, in company with, in concert, in conjunction, inextricably, in league, in partnership, inseparably, intimately, in unison, mutually, reciprocally, side by side, similarly, simultaneously, synchronically, together, unitedly, with one another
    Antonyms: singly

ارجاع به لغت jointly

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «jointly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/jointly

لغات نزدیک jointly

پیشنهاد بهبود معانی