امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Joker

    ˈdʒoʊkər ˈdʒəʊkə
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      jokers

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    شوخ، بذله‌گو، ژوکر

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    - The joker is the cost of machinery amortization.
    - مشکل پیش‌بینی‌نشده، هزینه‌ی استهلاک ماشین‌آلات است.
    - Who is the joker who has left behind his wallet?
    - اون بابایی که کیف پولش را جا گذاشته است کیست؟
    - That joker must be taught a lesson.
    - به اون دلقک باید درس عبرت داد.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد joker

    1. noun person who kids, teases
      Synonyms:
      clown fool joker comic comedian humorist wag wit card cutup jester kidder prankster trickster wisecracker jokesmith jokester punster funster gagster josher droll farceur actor stooge banana buffoon straight person second banana top banana life of the party stand-up comic

    لغات هم‌خانواده joker

    • verb - intransitive
      joke

    ارجاع به لغت joker

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «joker» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/joker

    لغات نزدیک joker

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دودگیر دور از جاده دور از مد نظر دور افتاده کردن دور زدن یک مانع دور سر گردانی دور لگام دوران انتقاد دوران زوال دوران کیهان دوران خدمت نظام دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون دورفتاده دورنما مانند دوره فروشی کردن دورگه شدگی دورین دوزندگی کردن دوست خواهروار دوطرفگی