امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Journalistic

ˌdʒərnəˈlɪstɪk ˌdʒɜːnəˈlɪstɪk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
وابسته به روزنامه و روزنامه‌نگاری، روزنامه‌نگارانه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد journalistic

  1. adjective Concerning newspapers
    Synonyms: periodical, publishing, editorial, reportorial, commentative
  2. adjective Having the qualities of hasty writing
    Synonyms: ephemeral, sensational, current, timely, dated, prosy, slangy, facile, stereotyped

لغات هم‌خانواده journalistic

ارجاع به لغت journalistic

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «journalistic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/journalistic

لغات نزدیک journalistic

پیشنهاد بهبود معانی