امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Jukebox

    ˈdʒuːkbɑːks ˈdʒuːkbɒks
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      jukeboxes

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable
    موسیقی جعبه‌ی گرامافون، دستگاه خودکار پخش موسیقی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری
    - The jukebox played all the classic hits from the 1960s.
    - جعبه‌ی گرامافون تمام آهنگ‌های کلاسیک دهه‌ی ۱۹۶۰ را اجرا کرد.
    - The jukebox was filled with a wide variety of music genres.
    - جعبه‌ی گرامافون پر از انواع مختلفی از ژانرهای موسیقی بود.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد jukebox

    1. noun A cabinet containing an automatic record player; records are played by inserting a coin
      Synonyms: nickelodeon

    ارجاع به لغت jukebox

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «jukebox» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/jukebox

    لغات نزدیک jukebox

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    خاد خارج ازوصف خانه جنبا خانه شطرنج خاورسوی خاکروبه گردآوری کردن خاکسترگر خاکشیر مرتع ختام ختم گزاردن خدمت دوسره خراب نکردنی خرابی تدریجی خراشاندن با آلت زبر خراشاندن پوست خراشنده کردن خراشگذاری خراشیدگی بر پوست درخت خرامشگاه خرخنده کردن خرده زارع خز سمور آبی خزانگر خزدست خزه مردابی خسباندن خسپاندن تخم خسپانگر خشک افتادن خشک انداختن خصوصی کردن خط ترازنما درنمودار خط دو راهی خطاگونه خطگذار