معنی jumping jack به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˈjʌmpɪŋ ˌdʒæk ˈjʌmpɪŋ ˌdʒæk

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun plural countable

ورزش پروانه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- Let's start our warm-up with 10 jumping jacks.

- بیایید گرم کردن خود را با ۱۰ پروانه شروع کنیم.

- The instructor demonstrated the proper form for a jumping jack.

- مربی روش صحیح پروانه را نشان داد.

noun phrase

عروسک خیمه‌شب‌بازی

- The children giggled as they made the jumping jack dance across the table.

- هنگامی که عروسک خیمه‌شب‌بازی را روی میز به رقص درآوردند، بچه‌ها می‌خندیدند.

- I used to love playing with my jumping jack when I was a kid.

- وقتی بچه بودم عاشق بازی با عروسک خیمه‌شب‌بازی‌ام بودم.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت jumping jack

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «jumping jack» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/jumping-jack

لغات نزدیک jumping jack

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی