امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Junior High School

    ˈdʒuːnjərˈhaɪˈskuːl ˈdʒuːnɪəhaɪskuːl
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable
    (در مقایسه با middle high که دانش‌آموز محور است junior high موضوع محور است) پیش‌دبیرستان، دبیرستان مقدماتی، متوسطه‌ی اول

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    - I remember speaking with a group of junior high and high school teachers.
    - یادم می‌آید که با گروهی از معلمان دوره‌ی متوسطه‌ی اول و دبیرستان صحبت کردم.
    - I teach history at the junior high school level.
    - در مقطع پیش‌دبیرستان، تاریخ تدریس می‌کنم.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد junior high school

    1. noun generally, 6th-8th grades
      Synonyms: intermediate school, junior high school, middle school

    ارجاع به لغت junior high school

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «junior high school» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/junior-high-school

    لغات نزدیک junior high school

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند