معنی kenning به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

American: ˈkenɪŋ British: ˈkenɪŋ

معنی

noun

(ادبیات کهن آلمان) نوعی استعاره (برای مثال؛ دریارو به‌جای کشتی)، دانش، نگاه، قدرت بینایی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد kenning

verb To perceive and recognize the meaning of

Synonyms:

twigging digging understanding taking sensing seeing reading grasping getting following fathoming conceiving comprehending compassing catching apprehending accepting

verb To apprehend (images) by use of the eyes

Synonyms:

seeing perceiving beholding

verb To perceive directly with the intellect

Synonyms:

understanding knowing grasping fathoming comprehending compassing apprehending

ارجاع به لغت kenning

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «kenning» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ بهمن ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/kenning

لغات نزدیک kenning

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!