امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Khalif

ˈkeɪləf / / kɑːˈliːf ˈkeɪləf / / kɑːˈliːf
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
رجوع شود به: caliph

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد khalif

  1. noun The civil and religious leader of a Muslim state considered to be a representative of Allah on earth
    Synonyms: caliph, calif, kaliph, kalif, khalifah

ارجاع به لغت khalif

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «khalif» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/khalif

لغات نزدیک khalif

پیشنهاد بهبود معانی