امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Kibitzer

American: ˈkɪbɪtsər British: ˈkɪbɪtsə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

noun
(در بازی ورق و نرد و غیره) پشت دست‌نشین (که به بازیکن پند ناخواسته می‌دهد و فضولی می‌کند )
noun
فضول، نخود هر آش، مداخلهگر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد kibitzer

  1. noun A person given to intruding in other people's affairs
    Synonyms: busybody, meddler, buttinsky, interloper, quidnunc, pragmatic, snoop, spectator

ارجاع به لغت kibitzer

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «kibitzer» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/kibitzer

لغات نزدیک kibitzer

پیشنهاد بهبود معانی