امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Knap

næp næp
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    knaps

معنی

noun adverb
ضربه محکم و ناگهانی، ضربه زدن،شکستن نوک، قله، بالای تپه، پشته

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد knap

  1. verb Break a small piece off from
    Synonyms: rap, chip, cut off, break off

ارجاع به لغت knap

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «knap» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/knap

لغات نزدیک knap

پیشنهاد بهبود معانی