امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Knell

nel nel
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive verb - intransitive
ناقوس عزا را به‌صدا درآوردن، صدای ضربه ناقوس، صدای زنگ

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- His resignation was the death knell of my plans.
- استعفای او ناقوس مرگ نقشه‌های من بود.
- (Gray) the curfew tolls the knell of parting day.
- ناقوس آوای مرگ روز‌گذران را می‌نوازد.
- the knelling of an owl
- آواز شوم جغد
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد knell

  1. noun Sound made by a bell
    Synonyms: signal, death-bell
  2. verb Make (bells) ring, often for the purposes of musical edification
    Synonyms: ring, chime, toll, sound, peal, bell, proclaim, signal, summon, warning
  3. verb To give forth or cause to give forth a clear, resonant sound
    Synonyms: bong, chime, peal, ring, strike, toll

ارجاع به لغت knell

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «knell» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/knell

لغات نزدیک knell

پیشنهاد بهبود معانی