امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Knickknack

American: ˈnɪkˌnæk British: ˈnɪkˌnæk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
خرت‌وپرت، چیز قشنگ و کم‌بها، (عامیانه) بازیچه کوچک

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد knickknack

  1. noun trinket; decorative piece
    Synonyms: bagatelle, bauble, bibelot, bric-a-brac, conversation piece, curio, curiosity, device, embellishment, flummery, frill, furbelow, gadget, miniature, notion, novelty, objet d’art, ornament, plaything, showpiece, souvenir, thingamajig, toy, trapping, trifle, whatnot, whimsy

ارجاع به لغت knickknack

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «knickknack» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/knickknack

لغات نزدیک knickknack

پیشنهاد بهبود معانی