امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Knobbed

American: nɒbed British: nɒbed
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adverb
قلمبه، قبه‌دار، دکمه‌دار
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد knobbed

  1. adjective Used of old persons or old trees; covered with knobs or knots
    Synonyms: gnarly, gnarled, pily, knotted, knotty

ارجاع به لغت knobbed

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «knobbed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/knobbed

لغات نزدیک knobbed

پیشنهاد بهبود معانی