امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Kudos

    ˈkuːdɑːs ˈkjuːdɒs
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله

    noun
    جلال، تجلیل، ستایش کردن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری
    - He received a lot of kudos for saving a drowning child.
    - به‌دلیل نجات کودکی که در حال غرق شدن بود، از او تجلیل زیادی به عمل آوردند.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد kudos

    1. noun praise, acclaim
      Synonyms: applause, credit, distinction, eminence, esteem, fame, flattery, glory, honor, illustriousness, laudation, notability, pat on the back, plaudits, plum, PR, preeminence, prestige, prominence, puff, pumping up, raves, regard, renown, repute, strokes
      Antonyms: blame, criticism

    ارجاع به لغت kudos

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «kudos» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/kudos

    لغات نزدیک kudos

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    خط شیار خفت عقل خلع کسوت کردن خلوت شکنی خم کردنی خموشگری کردن خمیده شدن خوابکی بودن خواهکاره خود بزرگ شمار خود را خفیف کردن خود پدافند خودآئینی خودآموز خوداتکا خودانگیزانه خودایمن خودپوش خودپیشاوری خوراک پیک نیک خورشید ماهی خورگرفت کردن خوش آمدگری خوش بنیه گی خوشبینی گرایی خوشکامساز خون روش داشتن خونخوار شدن خونرنگزا خیره چشمی خیززدن خیزش موشک